ترجمه مقاله

نارسا بودن [حرکت یا شیء]

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت ودن [حرکت یا شیء]، کاستی داشتن، تکافو نکردن، بسنده نبودن، بس نبودن، کافی نبودن نامناسب بودن، مناسب نبودن نرسیدن، کم داشتن، کمبود داشتن برد نداشتن، برد کافی (لازم) را نداشتن، ضعیف بودن به‌هدف نخوردن (اصابتنکردن)، منحرف شدن ازکار افتادن، خراب شدن نقصان یافتن بی‌فایده بودن سر دواندن، برآورده نکردن، ناکام گذاشتن کوچک بودن، کاهش یافتن راکد شدن، ازرونق افتادن
ترجمه مقاله